از حال بد به حال خوب ...

حال بد برای همه ما پیش می آید ، ولی می توانیم در حال بد نمانیم ...

از حال بد به حال خوب ...

حال بد برای همه ما پیش می آید ، ولی می توانیم در حال بد نمانیم ...

بایگانی

نامه به همسر

چهارشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

 

نامه اول

 

ای عزیز!

راست می گویم.

من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام.

قلمم را دیده ام چنان که گویی بخشی از دست راست من است؛ و کاغذ را.

من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام.

من اینجا «من» را دیده ام -که اسیر زندان بزرگ نوشتن بوده است،همیشه ی خدا، که زندان را پذیرفته، باور کرده، اصل بودن پنداشته، به آن معتاد شده، و به تنها پنجره اش که بسیار بالاست دل خوش کرده...

و آن پنجره تویی ای عزیز!

آن پنجره ، آن در، آن میله ها، و جمیع صداهایی که از دور دستها می آیند تا لحظه ای، پروانه وش، بر بوته ی ذهن من بنشینند، تویی...

این ، می دانم که مدح مطلوبی نیست

اما عین حقیقت است که تو مهربان ترین زندانبان تاریخی.

و آنقدر که تو گرفتار زندانی خویشتنی

این زندانی، اسیر تو نیست-

که ای کاش بود

در خدمت تو، مرید تو، بنده ی تو...

و این همه در بند نوشتن نبود.

اما چه می توان کرد؟

تو تیماردار مردی هستی که هرگز نتوانست از خویشتن،بیرون بیاید

و این، برای خوب ترین و صبور ترین زن جهان نیز آسان نیست.

می دانم.

اینک این نامه ها

شاید باعث شود که در هوای تو قدمی بزنم

در حضور تو زانو بزنم

سر در برابرت فرود آورم

و بگویم: هر چه هستی همانی که می بایست باشی،و بیش از آنی،و بسیار بیش از آن.به لیاقت تقسیم نکردند؛ و الا سهم من،در این میان،با این قلم،و محو نوشتن بودن،سهم بسیار ناچیزی بود: شاید بهترین قلم دنیا،اما نه بهترین همسر دنیا

...

 برگرفته از کتاب زیبای چهل نامه ی کوتاه به همسرم نوشته نادر ابراهیمی

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۷
اکرم نجبائی

ابراهیمی

نادر

نامه

همسر

نظرات  (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی